دان اولــــــــــــــــــــــــــــدوزو

دان اولدوز ایستر چیخا گوزل یالواری چیخما

موسیقی آذربایجان

+0 به یه ن

 

مردم آذربایجان ، مردمی اصیل و هنرپروند. موسیقی جایگاه ویژه ای در دل همه و آنها، از روستایی و ایلیاتی گرفته تا شهرنشین دارد و روح تك تكشان با صدای سازوآواز و داستان سرایی عاشق ها پیوند خورده است و از شنیدن آن در هر كجا كه باشند احساس غرور و شعف می كنند.

موسیقی عاشقی آذربایجان ، غنی ترین نمونه و ادبیات و فرهنگ شفاهی آذربایجان است . درباره و پیشینه و اوزان ها و گوسان ها باید گفت كه اوزان ها خنیاگرانی بودند كه در گذر زمان خود را به چندین هنر از جمله شاعری ، نوازندگی و آهنگسازی و داستان پردازی آراسته اند.

گوسان ها كه به نظر می رسد از نظر لفظ با اوزان ها، شباهت داشته باشد، در لغت ارمنی به معنای خواننده ، نوازنده و دلقك به كار رفته است . این داستان ها و ترانه های عامیانه از گذشته های دور، میان عاشق ها رواج داشته است . قدیمی ترین منبعی كه از اوزان ها می توان نام برد، كتاب دده قورقود است .

 این كتاب قدیمی ترین كتاب تركی تلفیقی از نظم و نثر به صورت داستان است و تاثیر زیادی در سنت داستان سرایی آذربایجان گذاشته است .

عاشق ساز می زند، نغمه و داستان می سراید و با خواندن شعرهای حماسی ، احساسات پاك و انسانی و آزادیخواهانه را در روح و جان مردم زنده می كند و در اغلب داستان های رمانتیك (افسانه ای ) مانند اصلی و كرم ، عاشیق غریب ، عاشیق امراه ، عباس و گولگز، عاشیق قربان و... قهرمان اصلی داستان خود، عاشق است .

جالب است كه یكی از این داستان ها با مضمون دویدن عاشق از پی معشوق و گریز معشوق و تغییر شكل یافتن او، در فرانسه هم معروف است و sesohpromatemsednosnahc نامیده می شود كه میسترال ، شاعر مشهور، دوباره آن را به نظم درآورده است . نقل انواع شعرهای قطاری نیز در میان عاشق ها مرسوم است و بلندترین آنها شعری است كه در آن زندگی آدمی از روز تولد تا خانه و گور توصیف شده است .

عاشق ها از دل روستا و ایل و عشایر برخاسته اند و بیان كننده و افكار و آرزوهای مردم عادی اجتماع اند و در واقع حرف دل آنها را می زنند. اصول كارشان ، بداهه نوازی است و معمولا_ آشنایی با نت و علم موسیقی ندارند و نوازندگی و خوانندگی از پدرانشان سینه به سینه با گوش كردن و به خاطر سپردن به آنها رسیده است . اما موسیقی آذربایجان تنها به این دسته از عاشق ها محدود نمی شود بلكه موسیقی ملی و علمی هم دارد و موسیقیدانان و آهنگسازان بسیاری را در سطح جهانی مطرح كرده است .

تاریخچه آن به قرن 91 و خیلی پیش تر از آن می رسد اما از قرن 19 حیات ادبی و صنعت موسیقی آذربایجان پیشرفت زیادی كرده است و در نتیجه و آشنایی نزدیك با فرهنگ و تمدن كشورهای اروپای غربی ، علم و هنر آن با مضمون و خصلتی شرقی شروع به رشد نمود. در جریان پیشرفت فرهنگ و ادبیات آذربایجان در قرن 19، اسم و آوازه و تارزن هایی چون صادق جان ، خوانندگانی چون عبدالباقی و عاشق هایی چون نجفقلی در گوشه و كنار قفقاز پیچیده و شهرت بسزایی كسب كرده بود.

تغییرات سیاسی ، اجتماعی و ادبی قرن 19، در بسیاری از شهرهای آذربایجان خودنمایی می كرد. یكی از این شهرها شوشا بود. آوازه و این شهر به علت داشتن طبیعت زیبا و افسونگر و فرهنگ مترقی نه تنها در آذربایجان بلكه در جاهای دورتر از آن نیز پیچیده بود . ادبیات و موسیقی این شهر توجه سیاحان ، ادیبان و موسیقی شناسان كشورهای اروپای غربی ، روسی و سایر ملل را جلب كرده بود. تابستان ها از گوشه و كنار قفقاز، شعرا، نمایشنامه نویسان ، آهنگسازان و موسیقیدانان در آن جا جمع می شدند و در اجرای برنامه های تئاتر، كنسرت و مجالس جشن و عروسی شركت می كردند.

 شهر شوشا مسكن استعدادهای درخشانی در موسیقی و شعر بود و چهره هایی همچون قاسم بیگ داكر، میرمحسن نواب و میرزاصادق اسداوغلو، نجف بیگ وزیراف ، خورشیدبانوناتوان و مشهدی جمیل و... نه تنها در آذربایجان بلكه در جاهای دورتر از آن نیز مشهور و شناخته شده بودند. در این خصوص موسیقی شناس مشهور و- دینوقرادوف  برای موسیقی شهر شوشا كه از شهرهای باصفای قره باغ محسوب می شد ارزش والایی قائل شده و می نویسد:

تاریخ موسیقی آذربایجان به وسیله و هنرمندان شوشا خلق شده است این هنرمندان موسیقی خود را نه تنها در وطن خود بلكه در سایر ممالك خاوری شناسانده اند.

جا دارد از مجالس موسیقی - ادبی قرن 91 كه در شهر شوشا برپا می شد سخن به میان آید

در سال های 1910 - 1872 مجلس فراموشان و یا مجلس خاموشان به رهبری موسیقیدان معروف میرحسن نواب و همچنین در سال های 1897 - 1864 مجلس انس  به رهبری شاعر معروف آذربایجان خورشید بانوناتوان  فعالیت گسترده ای داشتند و در ترقی موسیقی آذربایجان نقش بسزایی را ایفا نمودند.

در سال 1921كنسرواتور به پیشنهاد حاجی بیكوف با هدف تحصیل اختصاصی موسیقی ، تربیت متخصصان موسیقی اعم از نوازندگان اركستر، معلمان موسیقی ، خوانندگان و آهنگسازان و غیره تاسیس شد و در آن پنج رشته پیانو، هنرهای آوائی ، نوازندگی اركستر، آهنگسازی و شعبه و موسیقی شرق شروع به فعالیت نمود. در بهار 1922 كنسرواتور به صورت آموزشگاهی مستقل تكنیكوم موسیقی ترك  تشكیل شد و مدیریت آن به حاجی بیكوف واگذار گردید. 

این تكنیكوم در به وجود آمدن كادر موسیقی ملی نقش بزرگی ایفا كرد. در سال اول تعداد هنرجویان به هزار نفر رسیده بود. خیلی از هنرجویان آذربایجانی بعدها موسیقیدانان برجسته ای شدند.


در این سال ها هنرجویانی كه در كلاس تار تحصیل می كردند، تئوری موسیقی را یاد می گرفتند، با تاریخ ادبیات موسیقی دنیا آشنا می شدند و در اركستر سازهای ملی شركت می كردند. در تكنیكوم برای اولین بار برنامه و درس برای شعبه و سازهای ملی از طرف اوزییر حاجی بیكوف تعیین و تشكیل گردید. این برنامه ها برای كلاس های تار، كمانچه و مقامات تكنیكوم موسیقی در نظر گرفته شده بود. در برنامه و كلاس های تار، مشق های مخصوص نت ، مقامات ، گام ها و آثار آهنگسازان ، ترانه ها و رقص های آذربایجانی در نظر گرفته شده بود. از وقایع مهم حیات تكنیكوم موسیقی ترك ، به نمایش گذاشته شدن كمدی موزیكال آرشین مال آلان  اثر اوزییر حاجی بیكوف با اشتراك هنرجویان در 22 ماه مه 1926 بود. این اثر در محل اپرا و تئاتر میرزا فتحعلی آخونداف به تماشا گذاشته شد. این گروه متشكل بود از هنرجویان رشته تار، كه در كلاس حاجی بیكوف تحصیل می كردند.


بسیاری از این موسیقیدانان و آهنگسازان از جمله صادق جان ، حاجی بیكوف و... تغییراتی نیز در سازها و دستگاه ها و گوشه های موسیقی دادند و سازها و دستگاه هایی خاص موسیقی آذربایجان به وجود آوردند. از جمله ، تغییراتی كه میرزا صادق جان در تار ایجاد كرد. این شخص نوآور، برای اولین بار در شكل كاسه های تار تغییراتی به وجود آورد، منظور وی از این تغییرات تقویت صدای آن و همچنین نگاه داشتن و نواختن آن روی سینه بوده است . صادق جان كاسه و تار را نسبتا_ عمیق كند، از وزن آن كاست ، قطر كاسه و آن را وسعت بخشید و شكل كاسه و آن را به شكل بیضی درآورد. این گونه تغییرات باعث به وجود آمدن دو كیفیت تازه در تار شد. یكی این كه باعث تقویت فیزیكی صدای تار شد و دیگر این كه چون كاسه و بزرگ تار به اندازه 100 میلیمتر از بالا به طرف عقب مایل بود، نواختن آن بر روی سینه امكان پذیر نبود. در تار جدید با از میان برداشتن این انحنا امكان بر روی سینه نواختن به وجود آمد و در نتیجه امكان بهتر نواختن آن عملی شد.


میرزاصادق تغییراتی نیز در محل جفت شدن دسته با كاسه به وجود آورد، قبل از آن دسته و تار یكسره به كاسه متصل می شد یا این كه دسته به وسیله و تكه ای از آهن به كاسه بسته می شد، با این حال در تار جدید كه میرزاصادق جان سیم های آن را زیاد كرده بود به علت كثرت سیم ها میان دسته و كاسه تار خمیدگی ایجاد می شد كه باعث ناموزون شدن صدای پرده های تار می شد. میرزاصادق به خاطر رفع نقصی كه از كثرت سیم ها ناشی می شد دسته و تار را در دسته و كوتاهی كه از خود كاسه بیرون می آمد، فرو برد و با آن جفت كرد. ضمنا_ این چوب از خمیدگی مورد بحث جلوگیری می كرد. تا آن زمان در هیچ یك از آلات موسیقی مشرق زمین این كیفیت موجود نبود. تغییرات به عمل آمده در تار در عالم موسیقی شرق یك نوع نوآوری محسوب می شد. ترتیب قرار گرفتن سیم ها، نقش بزرگی در صنعت موسیقی آذربایجان و مخصوصا_ در اجرای مقامات ایفا كرده است . سیم های تازه ای كه صادق جان به تار اضافه كرده بود، سیم های زنگ بودند كه به سیم های آلیكوت معروف شدند.


سیم های آلیكوت در اجرای موسیقی حرفه ای و مقامات (دستگاه های ) آذری نقش مهمی دارند. هنگام اجرای ملودی ، از این سیم ها در صورت لزوم به طور هماهنگ استفاده می شود. در سال های بعد سعید رستم اف آهنگساز آذربایجانی یك عده دستگاه ها و مقام های ضربی را برای تار، كمانچه و بالابان و نیز اركستر آلات موسیقی ملی تنظیم كرد، این مقام ها عبارتند از: سه گاه زابل ، چهارگاه ، بیات شیراز، شور، همایون ، شوشتر و حیراتی و...


تاری كه صادق جان ساخت و توسعه داد، از نیمه دوم قرن نوزدهم از تركیبات مختلف گروه های آلات موسیقی ملی جدا شد و با كمانچه ، قاوال (دف ) و خواننده كه دف را هم او می نواخت ، گروه دیگری تشكیل داد. این گروه نوازندگان خدمات بزرگی در ترقی موسیقی حرفه ای و ملی آذربایجان داشته و در تاریخ موسیقی با نام نوازندگان سه نفری شناخته شده اند.


در این گروه های سه نفری ، تار نقش رهبر را در نواختن مقام به عهده دارد و در هنگام نواختن مقام ، راهنمای خواننده است و به گوشه ها و نفس های خواننده به موقع جواب می دهد و ملودی یا گوشه ای را كه خواننده خواهد خواند به او یادآوری می كند و در حقیقت خواننده را به خواندن وا می دارد.

 
آوازه و این گروه نوازندگان نه تنها در آذربایجان بلكه در خارج از مرزهای آن نیز پیچیده است . بینوقرادوف ، موسیقیدان مشهور در كتاب خود گروه های سه نفری را با گروه های نوازندگان اروپایی مقایسه می كند و نشان می دهد كه در واقع نقش و اهمیت آنها كمتر از گروه های نوازندگان درجه و یك اروپا نیست . گروه های سه نفری تنها به نواختن ملودی اكتفا نكرده بلكه ضمن همراهی خواننده ، در جای خود از عناصر چند صدایی هم استفاده می كنند.


از سازهایی كه در موسیقی آذربایجان استفاده می شود غیر از كمانچه ، تار و دف كه قبلا_ به آنها اشاره شد می توان قوپوز (كه ساز اصلی عاشق های آذربایجان شرقی است )، بالابان (كه شبیه به نی و آواز آن غمگین است )، قارمان ، قاوال یا دف ، قره نی ، تنبك و رباب تركی (كه در همان دیار به كمانچه مشهور است )، را نام برد و در اركسترهای موسیقی ملی علاوه بر اینها گاهی از پیانو، آكاردئون و قانون نیز استفاده می شود. 


قانون ، سازی تخته ای و ذوزنقه ای شكل كه عمق آن در حدود چهار انگشت است . مفتول های زهی بر آن می بندند و از هر سه وتر، یك آهنگ استخراج می شود و شباهتی به سنتور دارد. برای نواختن این ساز به جای مضراب ، دو انگشتانه فلزی كه در سبابه هر دست جای ناخن را می گیرد به كار می رود. وجود شیطانك متحرك این ساز و نرمی سازهای زهی ، قانون را برخلاف سنتور به كوك ثانوی نیازمند نمی سازد.

 

موسیقی آذربایجان در گذر اعصار رشد و صیغل یافته و مسیر تكامل خاص خود را پیموده و به عالی ترین درجه رسیده است .

شوستا كوویچ ، آهنگساز بزرگ روس عصر حاضر ، مكتب آهنگسازی آذربایجان ( البته جمهوری آذربایجان ) را مكتب عالی موسقی آذربایجان نام برده است . موسیقی آذربایجان مختص قفقاز و آسیای میانه نبوده است بلكه در خاور میانه و خاور نزدیك به طور وسیعی انتشار یافته . البته اصل موسیقی آذربایجان بر موسیقی همان موسیقی آذربایجانی است كه در ایران رواج دارد .

موسیقی آذربایجانی به گونه های ملی ، شفاهی و عاشیقی قابل بخش بندی است و در این مسان هنر عاشیقی دارای ویژگیهای ملی و شفاهی است

هنر موسقی عاشیقی از نظر مضمون : قهرمانی ، رزمی ، موضوعات تغزلی و كلاسیك و … و داشتن خصوصیات سنتی از یك طرف آفرینش حرفه ای را تشكیل می دهد ولی از نظر ساختار یك هنر فولكور است .

موسقی آذربایجانی به سه دسته زیر تقسیم می شود :

١. موسیقی ملی ( ترانه ها و آهنگهای رقص )

٢. ملی – حرفه ای ( همان عاشیقی )

٣. شفاهی حرفه ای ( دستگاههای موقامی ، موقامهای دارای فرم كوچكتر ، موقامهای ضربی )

 

یكی از مهمترین راههای حفظ و اشاعه موقامها و همچنین تمامی آثار فولكلوریك نغمه نگاری آنها است .

موقام : موقام موسیقی كهن ملی آذربایجان به علت علاقه خاص این ملت به آن و زیبایی عمیقش و همچنین پیوند آن با ادبیات و شعر عاشیقی ، تكامل زیادی یافته است . رامز زهاب اف آن را به سه دسته زیر تقسیم می كند :

١. دستگاههای موقامی ، ٢. موقامهای دارای فرم كووچكتر ، ٣. موقامهای ضربی

زمان شكل گیری موقامها به درستی معلوم نیست .

در چگونگی و كیفیت موقام نوازنده ها و خواننده ها نقش مهمی را ایفا می كنند و اجرای عالی دستگاههای موقامی به دانش عمیق ، توانایی درك ، رعایت اصول تناسب،زیبایی شناسی ( Esthetiorue )و تجربه و مهارت زیاد نیاز دارد . و برای نیل به این هدف نوازنده باید آموزشهای طولانی مدت (١۰ – ۵ ) سال فقط در زمینه نوازندگی ببیند .

موقام در منابع علمی : موقامهای آذربایجانی ، هنر شعری – موسیقایی ، كه دارای تاریخی كهن می باشند و به طور وسیع در شرق گسترش یافته است و به دلیل زیبایی خاص خود ، نظر محققین را در تمامی اعصار به خود جلب كرده است .

 

تاریخ آموزش موقام ، در آذربایجان شامل دو دوره قدیم و جدید است

در دوره قدیم رساله ها و منطومه های بسیاری در این باب به چشم می خورد ك ه به زبانهای فارسی و عربی و گاه تركی نوشته شده اند كه بیشتر آنها در قرنهای هشتم و نهم شمسی به رشته تحریر در آمده اند ، كه بحث آنها بیشتر برروی لاد ( واژه ای روسی به معنای مقام یا Mode است ولی برای اینكه با موقام آذربایجانی اشتباه نشود با همان نام به كار رفته است ) و ریتم است . یكی از نظریه پردازان بزرگ ایران به نام صفی الدین ارموی ، نظریه پرداز مشهور آذربایجانی، بود كه بوجود آورنده سیستم جدی مقامهای شرق به شمار می رود .

علم موسیقی با رساله های كوكبی ، درویش علی بخارایی و میرزابیك آذربایجانی غنی تر می شود و همه اینها نشاندهنده این است ه موسیقی ایران و بخصوص موسیقی آذربایجانی از دیر باز مورد بررسی قرار گرفته است . اما متاسفانه این تحقیقات در اوج خود ناكام ماندند . حتی حكیم ابوخضر فارابی در آثار گرانبهایش به موضوع موقام اشاره كرده است .

لازم به یاد آوری است كه موسیقی آذربایجانی حتی با حمله مغولها نیز از بین نرفت و نه تنها از بین نرفت ، بلكه در همین زمان موسیقیدانان برجسته ای از جمله صفی الدین ارموی (١٢۹۴ – ١٢٣۰ ) معرف موسیقی آذربایجانی در تمام دنیا قرار دارد .

ارموی برای نخستین بار " ١٢ موقام " را به طور سیستماتیك در آورد اگر خود وارد انواع آن را به آوازها و بخش ها – شعبه ها ، تقسیم نمود . همچنین او در آثار علمی خود ضمن شرح مسائل فیزیكی ، آكوستیكی ، قدرت تاثیر گذاری ، ملودی ، ریتم و وزن موسیقی، قوانین موقامها ، توالی اصوات آنها و فونكسیون درجات را نیز توضیح داده است.

از دیگر نظریه پردازان ایرانی – آذربایجانی ، عبد القادر مراغه ا ی ( ١۴٣۴ – ١٣۵٣ ) است كه در اروپا برای نخستین بار دانشمند آلمانی گیزه وتر Gizze Wetter ( ١۸۵۰ – ١۷۷٣ ) از عبد القادر به عنوان نظریه پرداز موسیقی نام برده است . در نخستین پژوهشهای مراغه ای به موقام به طور آشكارا بر می خوریم.

ثریا آقایوا محقق آثار مراغه ای می نویسد : " … در پژوهشهای مراغه ای برای نخستین بار مفهوم مقام ( لار ) و نظریه مربوط به آن نیز توضیح داده می شود ."

در قرنهای شانزده و هفده از رسابات نجم الدین كوكبی ، درویش علی و میرزابیك آذربایجانی می توان اطلاعات جالبی در رابطه با موقامها بدست آورد.

كوكبی ١٢ موقام را به ٢۴ شعبه اصلی ، ۶ آواز و سه رنگ جدا شده از ١٢ موقام اصلی تقسیم می كند :

عشاق ، نوا ، بوسیلك ، راست ، اصفهان ، زیر افكنه ( كه كوچك نیز نامیده می شود ) ، بزرگ ، زنگوله ، نهاوند ، رهاوی ، حسینی ، داق و قسمتها و انواع آن .

میرزا بیك علاوه به موارد بالا نام چند آواز دیگر از جمله بدل و حصارك و حصرك را نیز ذكر می كند .

چنانكه از مقالات میر محسن نواب ( ١۹١۸ – ١۸٣٣ ) بر می آید ، در اواخر قرن ١۹ بر تعداد آوازها در آذربایجان افزوده شده بود . و از ۶ الی ١۵ رسده بود . میر محسن نواب شعبه ها و گوشه های ۶ دستگاه را بر می شمرد .

راست ، ماهور ، شهنازی ، رهاوی ( رهاب ) ، چهار گاه و نوا

دستگاه راست : راست ، پنجگاه ، ولایتی منصوریه ، زمین خارا ، راك هندی ، آذربایجان ، عراق ، بیات ترك ، بیات قاجار ، ماورا النهر ، بال كبوتر ، حجاز ،‌شهناز ، زنگ شتر ، كركوكی، راست.

دستگاه ماهور، ماهور، شور، عشیران، دلكش، دوگاه، زنگ شتر، حجاز، ماوراء‌النهر، شهناز، حاجیوئی، سارنج، شوشتر، مثنوی، سوز وگذاز، ماهور.

دستگاه شهناز : درآمد شهناز، عاشق دشتی، سلمك، مویه، لیلی و مجنون، ابوالچپ، شاه‌ختایی، آذربایجان، وامق، محاز.

دستگاه رهاوی : رهاب، همایون، تركیب، غزال، بیات ترك، بیات قاجار، زمین خارا، ماوراء‌النهر، بال كبوتر، مجاز، بغدادی، شهناز، آذربایجان، مراج، عشیران، زنگ‌شتر، عثمانی، بیات كرد، بیات شیراز، حاجیونی، سارنج، شوشتر، مثنوی، ثقیل، سوز و گداز.

دستگاه چهارگاه : چهارگاه، سه‌گاه، زابل، یدّی‌حصار، مخالف، مغلوب، منصوریه، زمین‌خارا، ماورا‌ء‌النهر، مجاز، شهناز آذربایجان، عشیران، زنگ شتر، كركوكی.

دستگاه نوا : نوا، نیشابور، درآمد‌شهناز، سیلك، حسینی، مسیحی، شهناز، حاجیونی، بیات‌كرد، آذربایجان، عشیران، زنگ شتر، كركوكی، شاه‌ختایی، افشاری (اوشاری)، شكستة عشیران.

 

اما این تقسیم‌بندی تاحدودی ناقص است، مثلا به دستگاه مهم شور اشاره‌ای نشده ‌است. در موسیقی آذربایجانی بیشتر از سه گاه و شور استفاده می‌شود اما راست، شوشتر، چهارگاه و بیات شیراز نیز كم كاربرد ندارند و در این میان همایون از همه كمتر به كار می‌رود.

 

هفت لاد اصل موسیقی آذربایجان به نقل از كتاب دو اصول موسیقی ملی آذربایجان به قرار زیر است :

..... 

موقام در منابع ادبی معتبری از قبیل قابوسنامه و خصوصا خمسه نظامی و … بسیار نام برده شده اند كه نشانگر قدمت و اهمیت تاریخی موقامها ی آذربایجانی است

 

نغمه نگاری ( Notation ) موقامها

نغمه نگاری یعنی به نت در آوردن آثار. این راه نه تنها باعث حفظ آثار می‌باشد، بلكه نیروی عظیم تحقیق و بررسی را به خود جلب می‌نماید و موجبات باززایی آثار را نیز فراهم می‌آورد.

البته در قرنهای ١۰-۸ نیز این شیوه وجود داشته است. و در زمان فارابی و مراغه‌ای نیز نغمه‌نگاری به شیوة خاصی صورت می‌گرفته است. اما در قرن ٢۰ شیوة نغمه نگاری به سبك اروپایی جایگزین شد.

در عصر حاضر نخستین بار حاجی بیگ نمونه‌های موسیقی شفاهی- حرفه‌ای آذربایجانی را به نت درآورد.

 

توالی ١٢ موقام :

 

١. عشاق : دو - ر – می- فا- سل- لا-سی- بل- دو

٢. نوا : دو – ر- می بل- فا- سل- لابل- سی‌بل- دو

٣. بوسیلك : دو – ربل- می بل- فا- سل- لا- سی‌بل- دو

۴. راست : دو – ر- می - فا- سل- لا- سی‌بل- دو

۵. عراق : دو – ر- می- فا- سل- سل‌دیز-لا- سی‌- دو

۶. اصفهان : دو – ر- می- فا- سل- لابل- سی‌بل- دو

۷. زیرافكند : دو – ر- می بل- فا- سل- لابل- سی‌بل- دو

۸. مخ ركسا : دو – ر- می - فادیز- سل - لا- سی‌- دو

۹. زنگوله : دو – ر- می- فا-فادیز- سل بل- لا- سی‌بل- دو

١۰. رهاوی : دو – ربل- می - فا- سل- لابل- سی‌بل- دو

١١. حسینی : دو – ربل- می بل- فا- سلبل- لابل- سی‌بل- دو

١٢. حجاز : دو – ربل- می بل- فا- سل بل- لابل- سی‌بل- دو

 

دستگاههای موقامی

دستگاههای موقامی نقطة اوج موسیقی فولكوریك آذربایجانی هستند. با استناد به اشعار نظامی معلوم می‌گردد كه موقام به شكل دستگاه در آن زمان به كار‌برده می‌شده است می‌توان به این نتیجه رسید كه دستگاههای موقامی فرم مكمل‌شده و كلاسیك موسیقی شفاهی حرفه‌ای‌اند. این ظرایف یادگارهایی تاریخی- فرهنگی به شمار می‌روند.

 

دستگاههای موقامی آذربایجان عبارتند از :

راست، شور، سه‌گاه، چهارگاه، بیات‌شیراز، شوشتر، همایون، ماهورهندی، بیات قاجار، ماهور میانی، سه‌گاه میرزاحسین، سه‌گاه زابل و سه‌گاه خارج.

راست

این موقام را می‌توان در تمامی سرزمین مسلمانان دید. در موسیقی قرون وسطی، اولین موقام و اساس سایر موقامها به حساب می‌رود و ما در موقامها. راست در موسیقی شفاهی-حرفه‌ای ملل خاور نزدیك یكی از ١٢ موقام اصلی است. از دیرباز تاكنون ماهیت اولیة خود را حفظ كرده‌است. این مایه (Mode) از سل SOL شروع می‌شود.